عرصه بازه!
" .. شکی نیست که که انتقاد علمی در هر رشته از علوم موجب رشد و توسعه آن خواهد شد، همانگونه که یکی از عوامل رشد و عمیقترشدن فهم بشر از واقعیت مصالح ومفاسد در همه زمینه ها گشوده شدنِ باب تعامل و تضارب افکار و نقد علمی بوده است، و یقیناً اگر این باب گشوده نمیشد بشریت از بعد علمی غفلت می ورزید و یا از آن جلوگیری می کرد. درست است که اصل دین تافته خدایی است و ثبوت احکام آن معمولاً از راه وحی است ولی فقه تافته و ساخته انسان هاست و این فقها هستند که به قدر فهم و درک خود مبانی دین و احکام فقهی را استنباط و رائه نمودند، پس همچون سایر علوم قابل نقد و بررسی است. .. "
حسینعلی منتظری، باب مفتوح اجتهاد - پاسخ به پرسشهای عبدالکریم سروش، مجله کیان شماره 47
*
" .. فقیهان از آنجا که در پی تحول بنیادی جهان و جامعه نبوده اند، تحولات بنیادی جهان و جامعه را هم چنان که باید در آرای خود منظور نکرده اند. {؟} گویی پیش فرض آنها که همه جوامع آینده، بزرگ شده جامعه عربستان عصر پیامبر (ص) هستند و لذا احکام پیشین بر جوامع آینده نیز کمابیش صادق و جاری است و این فرض که ممکن است جوامع آینده دستخوش تحولی بنیادین شوند و قائده ها به استثنا تبدیل شوند و استثناها به قاعده تبدیل شوند، فرضی نیش غولی {؟!} و خیالی است و هرگز واقع نخواهد شد. هیچ فقیهی مبتکر انتخابات (چه رسد به حق انتخاب زنان) نبوده است و فقط پس از مطرح شدن آنها، با اما و اگر آنها را پذیرفته اند.
{ مشغول گوش دادن به آهنگی هستم که خیلی قشنگ است. اما به گوشم رسیده که خواننده آدم بی دین و ایمون و گاوپرست و همجنسگرا و ... است. تکلیف چیست؟ طرف دیگر نباید صدایش از هیچ منفذی در بیاد؟! خب در اینصورت اگر همین یخچالی که مورد استفاده اینجانب است ساخت فردی مشابه باشد چه باید کرد. در این صورت بسیاری از مواهب مورد استفاده مان مورد تردید قرار میگیرد و اصلا ممکن است حتی نتوانیم به مستراح برویم. این تکیه ی مصرانه بر میراث خودمان، و همچنین تبار شناسی مجدانۀ همه چیز و همه کس آخر و عاقبت خوشی نخواهد داشت. فکر جانمان را هم بکنیم صلاح نیست اینگونه عمل کنیم. بابا بیخیال!
- انکه امروز بد و بیراهه میخوانیم حقی ندارد برگردنمان در شناساندن راه از بیراهه؟! -
اگر ما قرار است همیشه خود را برتر از دیگران بدانیم و بواسطه تخطی شان از آنچه ما در روش و منش خویش صحیح میپنداریم بایکت کنیم و از خود برانیم؟! چنان که حتی هیچ کدام از دستآوردهایشان را شایسته استفاده و" تصدیق" و تقدیر ندانیم. اگر چنان بود پیامبر بجای آنکه آغازگر تمدنی باشد تک و تنها در زمین گرم مکه روزگارش بسر می رسید. و خدا هم بجای آن که برای انسان ها بواسطه رحمتش وحی ای از آسمان فرو فرستد از همان ابتدا بواسطه اعمال زشتشان بر انسانها فقط عذاب نازل می کرد.
- انکه امروز بد و بیراهه میخوانیم حقی ندارد برگردنمان در شناساندن راه از بیراهه؟! -
اگر ما قرار است همیشه خود را برتر از دیگران بدانیم و بواسطه تخطی شان از آنچه ما در روش و منش خویش صحیح میپنداریم بایکت کنیم و از خود برانیم؟! چنان که حتی هیچ کدام از دستآوردهایشان را شایسته استفاده و" تصدیق" و تقدیر ندانیم. اگر چنان بود پیامبر بجای آنکه آغازگر تمدنی باشد تک و تنها در زمین گرم مکه روزگارش بسر می رسید. و خدا هم بجای آن که برای انسان ها بواسطه رحمتش وحی ای از آسمان فرو فرستد از همان ابتدا بواسطه اعمال زشتشان بر انسانها فقط عذاب نازل می کرد.
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿١٥٩﴾
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد 159 آل عمران
پیامبر کسی بود از میان مردم و از جنس مردم. کسی که با آنان آمیخته بود. شغل داشت. خانه داشت. زندگی داشت. غذا می خورد، در بازار راه می رفت، با آنها برمی خواست و می نشست. منتی نبود، باری بود که در حد استطاعت توسط خودش یا اجتماع یا خدا بر دوشش بر دوشش گذاشته شده بود.. زندگی اش بود.. انسان پرده پوشی که احتمالا به این راحتی ها کسی را از خود نمیراند که اگر غیر از این بود تا کسی حرفش را نمی خواند.}
لذا کمتر به این می اندیشند که ورود ایده انتخابات در ذهن بشر جدید، از یک تحول همه جانبه در اندیشه سیاسی و اجتماعی و انسان شناختی حکایت می کند و صرف یک قرارداد عادی جدید نیست . لذا گرفتن این شیوه و نگرفتن مبادی و مبانی آن دیر یا زود در عمل به لنگی کار می انجامد. .. "
عبدالکریم سروش، فقه در ترازو – طرح چند پرسش ازمحضر آیت الله منتظری، مجله کیان شماره 46، اردیبهشت 1378
" .. وانگهی آدمی عقل محض نیست، بلکه آمیخته ایست از عقل و وهم و شهوت و غضب، و هر اندازه عقل او تکامل یابد در عین حال ناخداگاه اسیر غرایز و تمایلات نفسانی و تحت تاثیر تقالید و هواها و حب و بغض ها و خودخواهیهاو لجاجت ها خواهد بود، الا من عصمه الله تعالی؛ ..
خدای متعال در سوره دهر می فرماید:
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿٢﴾ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴿٣﴾
ما انسان را از نطفه ای مخلوط پدید آوردیم تا او را بیازماییم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم، ما راه را به او نشان دادیم و در نتیجه یا شاکر است یا کفران نعمت می کند
. ظاهراً "نطفه مخلوط" کنایه از غرایز و تمایلات و کشش های مختلف روحی است. و مقصود از "شنوایی و بینایی" فطرت و عقل است، و منظور از نمودن "نمودن راه" فرستادن انبیا و کتاب های آسمانی است. .. "
حسینعلی منتظری، باب مفتوح اجتهاد - پاسخ به پرسشهای عبدالکریم سروش، مجله کیان شماره 47، 1378
” رویکرد سوم: اسلام معنوی و غایت مدار
این مشکلات جدی باعث طراحی رویکرد سومی شده است
که آن را می توان «اسلام معنوی و غایت مدار» معرفی کرد. در این رویکرد کوشش شده
است که نکات قوت دو رویکرد گذشته را اخذ کرده ، در عین حال اشکالات آن ها را مرتفع
سازد. در این رویکرد چند نکته لحاظ شده . یکی اینکه دین بودن دین بر جا بماند و در
سایه قرار نگیرد. دیگر اینکه قلمرو دین نسبت به دو رویکرد قبلی کوچکتر می شود، اما
در این قلمرو بر عمق و ژرفای دین افزوده می شود. سوم اینکه توانایی دین در حوزه
انتظاراتش در عصر جدید تقویت می شود و بسیاری از امور ناسازگار با مناسبات جدید
خارج از قلمرو دین قرار می گیرد.
...
با پیش
گرفتن این شیوه اگرچه قلمرو فقه به تدریج کوچک و کوچکتر می شود، و به تدریج مشخص
می شود برخی از احکام شرعی از احکام ثابت دائمی نبوده اند و لذا به احکام متغیر
فاقد اعتبار در این زمان منتقل می شوند، اما با عنایت به ابعاد واقعی دین ،
دینداران فرصت تعمیق ایمان و ارتقای معرفت وسیع تری را می یابند. با قبول رویکرد
اسلام معنوی و غایت مدار، تعالیم واقعی اسلام رویاروی عدالت ، سیره عقلا و تجدد
قرار نخواهدگرفت . بنابراین ، احکام شرعی طریقی به سوی بسط عدالت ، تحقق موازین
عقلایی و استیفای مصالح عمومی است و این گونه نیست که خود این احکام فقهی موضوعیت
داشته باشند، یا قالب و ظاهر فقهی قداست داشته باشد. لذا هر حکم شرعی تا زمانی که
طریقیت خود را به سوی نیل به اهداف و غایات دینی حفظ کند باقی می ماند و به مجرد
احراز عدم طریقیت از دایره احکام شرعی خارج شده به موزه احکام متغیر سپرده می
شوند “
محسن کدیور، "حق الناس، اسلام و حقوق بشر"، انتشارات کویر، بخش اول: مبادی بحث اسلام و حقوق بشر، از اسلام
تاریخی به اسلام معنوی
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿١﴾ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّـهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ ﴿٢﴾ أَلَا لِلَّـهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ ..
این کتابی است که از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است1 ما این کتاب را بحقّ بر تو نازل کردیم؛ پس خدا را پرستش کن و دین خود را برای او خالص گردان 2 آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، ..
سوره زمر – ترجمه ناصر مکارم شیرازی