مدتیست که غرق شدهام، در حنجرهٔ نصرت فتحعلی خان... انگار نه انگار این یک زبان دیگر است. وهم برم داشته اردو بلدم!
فکرش را نمیکردم بشود تا این حد از موسیقی لذت برد!
قبلتر هم درخت در سایه دیگران و حتی همین نصرت بسیار قد کشیده بود و شاخ و برگ بسیار داشت. اما این دفعه چیزی می فهمم - وقتی نتها را با دستهایش به آواز در میآورد - که قبلا نمی دانستم. نصرت نتها را، هرچقدر هم احمقانه و خندهدار، نمیخواند، با دقت و جدیت توضیح میدهد.
قبلتر هم درخت در سایه دیگران و حتی همین نصرت بسیار قد کشیده بود و شاخ و برگ بسیار داشت. اما این دفعه چیزی می فهمم - وقتی نتها را با دستهایش به آواز در میآورد - که قبلا نمی دانستم. نصرت نتها را، هرچقدر هم احمقانه و خندهدار، نمیخواند، با دقت و جدیت توضیح میدهد.
خیال خام است که فکر کنم می توان این دریافت را توضیح دهم. هنر را جز با زبان خو(د)ش نمیتوان به سخن آورد.
بقول استاد
گفتار دلبرانه
کردار قاهرانه
* * *
مستند رادیو۴ در مورد نصرتفتحعلیخان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر