کتاب سوژهای جذاب و بخشهای خواندنی زیادی دارد. اما افسوس که ویراستاری به کلی غافل مانده است. عجیب اینکه بخشهایی از کتاب خود در باره تاریخچهی فن ویرایش و نقش منحصر به فرد ویراستار حتی گاهی بیشتر از مترجم و مولف در رونق انتشارات فرانکلین است.
· گاهی
گفتگوها از موضوع اصلی دور و نسبت به آن بیربط میشوند اما همچنان در متن کتاب
آمدهاند. بسیاری از آنها احتمالا در ویرایش حذف میشوند.
·
سیر
پرسشهایی که خواننده مطرح میکند نظم و ترتیب مشخصی ندارد و گاهی خواننده را
سردرگم میکند.
· برخی
مطالب که تعدادشان در کتاب چندان کم هم نیست در گفتگوهای مختلف تکرار شدهاند و
کتاب را ملالآور کردهاند.
شناسهی کتاب را که نگاه میکنی
اسمی از یک شخص حقیقی به عنوان ویراستار نیست که البته خلاف انتظار هم نیست.
ایرادات تایپی و نگارشی هم کم
نیست. مثلاً در صفحۀ ۱۳۳ کتاب آمده:
«در
قدیمالایام یک دهاتی وقتی صبح از جویبار راه میافتاد به سمت کرمان، شب خسته و
مانده میرسید. اما بعد یک چیزی پیدا شد به اسم ماشین. همان شخص این بار یکی دو
میلیون پیدا میکند، یک وانت میخرد و ده دقیقهای میرسد کرمان»
در حالی که از جویبار در استان
مازندران تا کرمان قریب به ۱۲۰۰ کیلومتر فاصله است و با هواپیما هم ده دقیقهای نمیشود این راه را
رفت. احتمالا منظور نویسنده جوپار شهری در ۲۵ کیلومتری جنوب کرمان .است
با تمام این تواصیف موضوع کتاب
هنوز آنقدر جذاب است که بتوان ملال ناشی از فقدان ویراستار را تحمل کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر