۱۳۹۳ خرداد ۷, چهارشنبه

اجماع نقیضین



   ویرم گرفته در این خلسۀ بعد از امتحان، چیزکی اینجا بنویسم. چندبار نوشتم و خط زدم. می‌دانم چه نمی‌خواهم بنویسم. این را از آنجا که چندبار نوشتم و پاک کردم می دانم: کورمال و تجربی! چه می‌خواهم بنویسم‌اش را هم از قضا می‌دانم! می دانم که لطفی ندارد از آنچه می دانم حرف بزنم. سهم نمی‌دانم محفوظ و محترم است. می‌خواهم راجع به تناقض‌های زاینده حرف بزنم، دربارۀ سوراخ‌های زبان! برای حرف زدن باید کلمات را معنی کرد. می خواهم بگویم چطور باید در میانهٔ این می‌خواهم و نمی‌خواهم‌ سکوت کرد و سخن گفت و سکنی گزید. می خواهم از معناهای بی نام ...

۲ نظر: