۱۳۹۸ شهریور ۱۵, جمعه

انقلاب تصورناپذیر در ایران





انقلاب تصورناپذیر در ایران نوشته چارلز کرزمن (Charles Kurzman) استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کارلینای شمالی کتابی درباره انقلاب بهمن 57 در ایران است که برای نخستین بار در سال 2004 به وسیله انتشارات دانشگاه هاروارد به چاپ رسیده و در 1397 توسط محمد ملاعباسی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
بررسی‌های کتاب بر مجموعه‌ی گسترده‌ای از اسناد و مصاحبه‌ با کسانی که اعتراضات منجر به انقلاب را تجربه کرده‌اند بنا شده است. نویسنده با واکاوی همین اسناد و مصاحبه‌ها نشان می‌دهد کم‌وبیش تا آبان 1357 (تنها 4 ماه پیش از وقوع انقلاب)، تصوری از تغییر حکومت در کشور وجود نداشته است. 

فصل‌بندی کتاب به گونه‌ای است که نویسنده در هر فصل تلاش می‌کند از یک منظر وقوع انقلاب را توضیح دهد. کرزمن نظریه‌های رایج برای تبیین انقلاب بهمن 57 را یکی‌یکی مرور می‌کند اما هیچ کدام از آن‌ها را برای تبیین انقلاب کافی نمی‌داند و در نهایت برای توضیح آن از ابداعی به نام ضدتبیین (anti-explanation) استفاده می‌کند.

·      پس از بیان مقدمه، فصل دوم بر تبیین‌های سیاسی تمرکز دارد.  منظور از تبیین‌های سیاسی فضای بازی است (که به تبع فشار رئیس جمهور آمریکا برای مراعات حقوق بشر در ایران در دهه پنجاه) در ایران به وجود آمد. نویسنده این تبیین را برای وقوع انقلاب کافی نمی‌داند چون بسیج مذهبیون انقلابی (پیروان روح‌الله خمینی) تازه زمانی آغاز می‌شود که حکومت دست از آزادسازی برداشته است. به گمان نویسنده با توجه به مکاتبات وزارت خارجه امریکا و حکومت ایران، نویسنده ایالات متحده تا انتها دست از پیشتیبانی از حکومت پهلوی بر نداشته است.
·      فصل سوم بر تبیین‌های نهادی و تاثیر شبکۀ مساجد در وقوع انقلاب دست می‌گذارد به این معنا که انقلاب‌ها زمانی رخ می‌دهند که مخالفین بتوانند نیرویشان را به صورت کارآمدی بسیج کنند. اما کرزمن ادعای دسترسی انقلابیون به شبکه مساجد و توضیح انقلاب از این طریق را درست نمی‌داند.  
شبکه مساجد در اختیار مذهبی‌های سنتی بود که عمدتاً محافظ کار بودند نه انقلابیون مذهبی (پیروان روح‌الله خمینی). این گروه از مخالفین برای این که از ظرفیت شبکۀ مساجد برای بسیج نیروها بهره‌مند شوند باید ابتدا آن را به تصرف در می‌آوردند. این تبیین نمی‌تواند تصرف این شبکه را توضیح دهد (نویسنده، این ادعای کلّی‌تر که سرکوب شدید مخالفین چپ باعث شده بود میدان عمل برای مخالفین مذهبی باز شود و آن‌ها انقلاب کنند را هم مردود می‌داند و با استناد به آمار زندانیان نشان می‌دهد مخالفین مذهبی نیز کم‌وبیش به همان میزان دیگران، دستخوش زندان و شکنجه و تبعید و ... بودند)

نویسنده نمونه‌های زیادی از نامه‌نگاری به مراجع تقلید و سایر مذهبیون سنتی و تحصن به منظور وادار کردن ایشان به موضع‌گیری علیه حکومت در کتاب ذکر می‌کند و از این روش به عنوان یک استراتژی از سوی مذهبیون پیرو روح‌‍الله خمینی انگشت می‌گذارد. تم شماتت علمای دینی و مذهبیون سنتی بخاطر محکوم نکردن رژیم یا عدم موضع‌گیری رادیکال در برابر آن در سخنرانی‌های خمینی در عراق کاملا مشهود است.

شاید به همین خاطر باشد استفاده از فشار روانی ناشی از صورت‌بندی موقعیت به مثابه یک تنگنای اخلاقی و برانگیختن عذاب وجدان در نظام تعلیم و تربیتِ برآمده انقلاب 57 نقشی محوری و نهادینه ایفا می‌کند. این استراتژی ابزاری بوده که در پیروزی انقلاب نقشی به سزا داشته و در تار و پود آن نشسته است.

·      فصل چهارم بر تبیین‌های فرهنگی انگشت می‌گذارد و معقتد است که انقلاب زمانی به وقوع می‌پیوندد که جنبشی بتواند باورها، ارزش‌ها و مناسک اعتراضی جامعه را از آن خود کند. در ایران جنبش اعتراضی مضامین و مناسک اسلام شیعی را از آن خود کرد اما مولفه‌های فرهنگی آن را تغییر داد. این تغییر در برخی موارد از چنان شدتی برخوردار بود که خود به سرچشمه‌ای جدید برای اعتراض بدل شد.
·      فصل پنجم به اعتصاب‌های عمومی و تبیین‌های اقتصادی می‌پردازد. این تبیین‌ وخامت اوضاع اقتصادی و رکودِ بعد از رونقِ ناشی از افزایشِ ناگهانیِ قیمت نفت و فساد فراگیر پس از آن را به عنوان علت انقلاب بیان می‌کند. نویسنده این تبیین را هم برای فهم انقلاب ایران کافی نمی‌داند. چون
-        رکودی که در سال 57 اتفاق می‌افتد از رکودهای قبلی مانند رکود سال 54 شدیدتر نبود.
-        کشورهای دیگری که بحران‌های اقتصادی ناشی از کاهش پس از افزایش قیمت منابع طبیعی (بیماری هلندی) را تجربه کرده‌اند لزوما به تغییر حکومت نیانجامیده‌اند.
-        انقلابی‌ها جزو گروه‌هایی که بیشترین آسیب را از اوضاع اقتصادی می‌دیدند نبودند.

تصویری که نویسنده از اوضاع اقتصادی دهه پنجاه ایران در این فصل ارائه می‌دهد برای امروز عبرت‌آموز و درخور تامل است:

«موسسه هادسون در سال 1974 هشدار داد که "ایران در آخرین دهه قرن حاضر نهایتاً می‌تواند اثبات کند بنای صنعتی نیمه‌کاملی است که زرق و برقی از قدرت و نفود بین‌المللی دارد، اما بی‌پایه و اساس." ظاهراً برنامه‌ریزان ایرانی نیز این مطلب را به خوبی می‌دانستند. شاه داشت مسابقه‌ای که با زمان به راه انداخته بود می‌باخت، حتی اگر انقلاب مداخله‌ای نکرده بود.» ص 161

·      فصل ششم تببین‌های نظامی را هدف می‌گیرد. مطابق با این تبیین‌ها انقلاب‌ها وقتی رخ می‌دهند که توانایی بازدارندگی حکومت‌ها فرو می‌پاشد و نیرویی برای سرکوب باقی نمی‌ماند. اما در ایران شاه در نهایت از نیروهای نظامی برای سرکوب تمام عیار استفاده نکرد و نیروهای نظامی از هم نیز نپاشیدند و تا آخرین ماه‌ها اعترضات را سرکوب کردند، اگرچه اعتراضات در ماه‌های پایانی به گستردگی بی‌سابقه‌ای رسید:

«بسیار کم پیش می‌آید که یک انقلاب حداکثر یک درصد از جمعیت کشور را درگیر خود کند. انقلاب 1789 فرانسه، انقلاب 1917 روسیه و شاید هم انقلاب 1989 رومانی احتمالا از این شاخص یک درصد هم گذشته باشند. اما در ایران بیش از 10درصد از جمعیت کشور در راه‌پیمایی‌های روزهای نوزدهم و بیستم آذر 1357 شرکت کرده‌اند.» ص 206 و 207

با توجه به این که کانون‌های اصلی انقلاب شهرهای بزرگ کشور بوده و در زمان انقلاب بیش از نیمی از جمعیت کشور در روستا زندگی می‌کرده‌اند میزان مشارکت در شهرها احتمالا از 10% هم بیشتر بوده است.

کرزمن پس از مرور نظریه‌های رایج و ناکافی دانستن آن‌ها به عنوان پیش‌بینی‌های عطف به ما سبق که تنها پس از محقق شدن نتیجه امکان شرح و تفسیر پیدا می‌کنند، ضدتبیین مورد نظر خود برای فهم انقلاب بیان می‌کند. ماه‌ها و روزهای منتهی به انقلاب سرشاز از سرگشتگی، عدم اطمینان، ترس و پیش‌بینی‌ناپذیری و شواهدی است که لزوماً با تبیین‌های ارائه شده جور در نمی‌آید. 
مطابق روایت کرزمن در زمستان 56 توده‌ای بی‌شکل از منتقدین شکل گرفت اما تا آبان 57 هنوز هیچ کس تصوری از به ثمر رسیدن اعتراضات و تغییر حکومت ندارد. در آبان 57 یک ماه پس از عزیمت خمینی از عراق به پاریس و نخست‌وزیری  ارتشبد غلامرضا ازهاری، تغییر، در اذهان تودۀ منتقد امکان‌پذیر (viable) می‌شود و بخش وسیعی از مردم چنین گمان می‌کنند که اتفاق بزرگی در شرف وقوع است و این تصور خود به تصوّرِ تصورناپذیر و تحقق آن کمک کرده است. طبق روایت نویسنده اتفاقات و تصمیم‌های مختلف بازیگران از جمله همین انتخاب نخست وزیر نظامی که {به دلیل به رسمیت شناختن و شکل دادن به توده منتقد} از آن به عنوان تیر خلاص حکومت نام می‌برد در تحقق امور تاثیر داشته است.
  
کتاب علی‌رغم تلاش مشهودی که مترجم برای ارائه واژگان مناسب از خود نشان داده و توفیقی که در ارائه برخی معادل‌ها در زبان مقصد داشته، در کل می‌توانست فارسی روان‌تری داشته باشد. شاید هم بخش‌هایی از آن جرح و تعدیل شده باشد. من اطلاعی ندارم.



در روایت کرزمن نقش خمینی و پیروانش در ماه‌های منتهی به انقلاب {به ویژه در مقام ارائه تصوری از وجود جایگزین امکان‌پذیر} بسیار برجسته است. این نگاه در عکسی که برای جلد نسخه اصلی کتاب انتخاب شده مشهود است. تصویری از روح‌الله خمینی در دست یکی از معترضان در میان خیل جمعیت درست در مرکز عکس. اما در نسخۀ فارسی، ایده‌ی ناشر اصلی در انتخاب عکس جلد به کلی نادیده گرفته شده و به یک تصویرسازی نه چندان جالب توجه است. معلوم نیست چرا ناشر ایرانی هیچ علاقه‌ یا اعتقادی به استفاده از این عکس یا عکسی مشابه آن برای جلد کتاب‌ نداشته‌ است.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر