۱۳۹۷ فروردین ۱۱, شنبه

صَدا بر صَدا





نصرت‌فتحعلی‌خان (1948-1997)، قوال سرشناس پاکستان، اجراهای بی‌شماری دارد. اما این یکی در میان تمام اجراهایش متمایز است. عمدۀ اجراهای نصرت همراه با برادرش فرخ، برادرزاده‌اش راحت و دیگر اعضای گروه و گاهی هم با همراهی قوالان دیگر است. در این قطعه یک صدای جدید وجود دارد. شخصی به نام سلطان‌خان (1940-2011) از راجستان هند، که با سارنگی و آوازش قوالان پاکستانی را همراهی می‌کند. با این حال وجه تمایز اصلی این قطعه هیچ کدام از این موارد نیست. آنچه قطعۀ فوق را از اجراهای بی‌شمار نصرت متمایز می‌کند آن است که نصرت در این اجرا مرده است.
داستان از این قرار است که این دو موسیقی‌دانِ هندی و پاکستانی همیشه دوست داشتند کار مشترکی با یکدیگر انجام دهند اما اجل به نصرت مهلت نمی‌دهد. اما سلطان دست بر نمی‌دارد. سارنگی‌ را در دست می‌گیرد و با صدای نصرت و دستۀ همخوانان  می‌خواند و می‌نوازد.
فهم عمیق سلطان‌خان از قوالی و عشقش به نصرت، زمانی که در خلسه‌ی ملودی وارد می‌شود و با اصوات (بخوانید ارواح) به گفتگو می‌نشیند دیوانه‌وار، ستودنی و البته غیرقابل باور است. اگر بعد از شنیدن قطعه بفهمی در زمان اجرا تنها یکی از صداها زنده است و دیگری زیر خاک خوابیده‌، باورش واقعاً سخت است.
* * *
سلطان‌خان ماحصل همکاری‌اش با نصرت را در آلبومی به نام Pukaar - The Echo (احتمالاً به معنای طنین صدا) در سال 2001 منتشر می‌کند و بدین ترتیب نصرت جزو معدود آوازه‌خوانانی می‌شود که بعد از مرگش آلبومی جدید روانه بازار می‌کند.


از صــــدای سخن عـشــق ندیدم خوشــتر
یــادگـاری که در ایـن گنـــبد دوار بمـــاند






11 فروردین 1396
13 رجب 1439

--------------------------------------------------
پی‌نوشت: سلطان‌خان صدایی است که در ثانیۀ 40 بعد از صدایی شبیه چنگ اعلام حضور می‌کند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر